آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

آوا

بازی 41

بیست و هفت ماهگی آوا: این ماه همه بازیها و سرگرمی هات به این دو تا مورد خاص خلاصه می شد. پازل و کارت های تصویری. نمی دونم چرا ولی در کمال حیرت و ناباوری من، از این دو تا خسته نمی شدی و هنوز هم نمی شی بعد از موفقیتت در حل پازل یک تکه، در تکاپوی این بودم که برات پازل دو تکه بخرم که باز هم از قافله عقب موندم و ... دیدم داری این پازل چهار تکه رو می چینی تاریخ عکس ها : 1392/04/27 بعد، این پازل نمی دونم چند تکه توجهت رو جلب کرد و ... اصرار داشتی و من به ناچار قبول کردم. برای این که دلسرد نشی، پازل رو می چیدم و 5-6 تا جای خالی می گذاشتم و ازت می خواستم با تکه های باقیمانده، بقیه پازل رو بچینی. ...
27 شهريور 1392

اولین ایده

اینم اولین ایده زندگیت که به نظر من جالب بود. یه روز بعد از خوردن شیر عصرانه ات نی شیر رو درآوردی، با این توپ قرمز دادی دست بابا، بعد اشاره کردی به سوراخ توپ، گفتی :"بابا، اینو بچسبونیم اینجا، بشه بادکنک، ballon" بعد، یعنی به نظر شما فرق بادکنک و توپ اینه دختر گلم ؟؟؟؟ در هر صورت اوامر اجرا شد. اینم نتیجه اش تاریخ کلیه عکس ها: 1392/06/27 ...
27 شهريور 1392

نی نی جادوگر

حکایتی شده این قصه گفتن های شبانه من ... من : آوا کدوم قصه رو تعریف کنم برات آوا : ممممممم (داری فکر می کنی)   قصه جادوگر.  مامان، من نی نی جادوگرم. تو مثلا مامان جادوگر باش.   من : نی نی جادوگر بیا با هم پرواز کنیم، بریم آسمان. آوا: نه!!!! ما که بال نداریم پرواز کنیم. من : خوب می ریم زیر زمین. آوا: نه!!!! کثیف می شه لباسمون من: می ریم توی آب شنا می کنیم. آوا: ما که پوست ماهی نداریم. مثل دلفین شنا کنیم. من: می ریم بالای کوه  آوا: اونجا خرس هست آخه من: می ریم جنگل آوا: اونجا بارون می یاد. ما که چتر نداریم. خیس می شیم.   ...
26 شهريور 1392

بازی 40

بیست و هفت ماهگی آوا: - مهارت نخ کردن مهره ها، با نخ خیلی سخت بود برات یه سیم ضخیم و طویل پیدا کردم و به جای نخ کردن، به سیم کشیدیم مهره ها رو. یک طرف سیم من و طرف دیگه شما. نتیجه عالی بود. خیلی راحت انجامش دادی. بعد مهره ها رو بر اساس رنگشون طبقه بندی کردی شکل ها رو ترکیب می کردی و آخر سر برج درست کردی با این مهره های کوچولو با این دومینو ها خیلی سرگرم می شی. شکل ها رو درست می گذاری ولی عجیبه که اصرار داری حتما همرنگ باشن. کلا دوست داری همرنگ ها کنار هم باشن تاریخ عکس ها: 1392/06/21 و این خونه سازی که به نظرم بازی خیلی خوبیه. فقط باید دو...
25 شهريور 1392

آوا و انگلیسی 1

خیلی وقته برات ننوشتم از نطق و خطابه های انگلیسی ات. اوائل که برات بیبی انیشتین و ... می گذاشتم و همه جا می خوندم نباید تلویزیون ببینی، کلی اذیت می شدم و فکرم مشغول می شد که شاید دارم اشتباه می کنم. اما الان که دارم نتیجه رو می بینم، مطمئنم اشتباه نکردم. خیلی کلمه ها رو می دونی و یه جورایی ملکه ذهنت شده. وقتی چیزی رو می بینی که سیاهه بدون این که کسی سوال کنه ازت، می گی: black و ... دیگه از شنیدن کلمات انگلیسی تعجب نمی کنم. رنگ ها، شکل ها، فصل ها، روزهای هفته، میوه ها، حیوانات، مشاغل و خیلی موارد دیگه رو می دونی. دیروز پازلت رو خراب کردی که دوباره بچینی، گفتی rectangle   چند ماهی می شه که جمله و عبارت می گی. بیشتر جمله های کوتا...
23 شهريور 1392

هومم...

می خوام برات قصه بگم که بخوابی من : آوا کدوم قصه رو دوست داری برات تعریف کنم؟ آوا : هومم ... (داری فکر می کنی) قصه ظرف کوچولو، بشقاب کوچولو، قاشق کوچولو، نی نی کوچولو، مامان مریم، سنجاب کوچولو، مورچه کوچولو ، کبوتر، شکارچی، نی نی شکارچی ... برام تعریف می کنی؟ ... شکارچی تفنگ داشت. حیوانات می گفتن، فرار ... فرار ... فرار ...  ما باید بریم پیش مامانمون. اونا نگرانمون می شن. حیوانات نازه، خیلی نازه مامان مریم   برام تعریف می کنی که بخوابم دارم کم کم به این نتیجه می رسم که نباید بپرسم چی دوست داری ...
23 شهريور 1392

پازل 3

به پازل خیلی علاقه پیدا کردی. این چند روزه هر چی پازل خریده بودم برات، حل کردی و داری چندین و چند باره می چینی  می چینی، خراب می کنی و دوباره   کوچولوی خستگی ناپذیر من  از اونجایی که نمی خوام عقب بمونم و می خوام پا به پا همراهیت کنم، دوباره شروع کردم به پازل درست کردن  اینم یکی دیگه از پازل های دست ساز من یکی از پوسترهای مورد علاقه ات رو انتخاب کردم و منتظر موندم بخوابی   (اگه بیدار باشی نمی ذاری، به محض این که کاتر و قیچی دستم می بینی، داد و هوارت بلند می شه "نه، نکن مامان، خراب می شه" " اول پوستر رو چسبوندم روی فوم تا اندازه کار دستم بیاد. بعد به همین اندازه ( به اندازه طرح پوستر) ...
22 شهريور 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آوا می باشد